باید بچشد تلخی تنهایی را / مردی که ز عصر خود فراتر باشد
باید بچشد تلخی تنهایی را / مردی که ز عصر خود فراتر باشد
ناگهان در نماز جمعه شهر
عطرمحراب جمکران گل کرد
بغض تو تا شکست. برلبها
ذکریا صاحب الزمان گل کرد
جان ایران!چه شد که جانت را
جان ناقابلی. گمان کردی؟
آبروی همه مسلمانان!
اشک مارا چرا درآوردی؟
جسم تو کامل است ناقص نیست
می دهد عطر یک بغل گل یاس
دستت اما حکایتی دارد
رحم الله. عمی العباس....